khatere haye man

بدون عنوان

1390/11/12 15:28
نویسنده : nafi3
157 بازدید
اشتراک گذاری

یک شبی مجنون نمازش را شکست  نینی

بی وضو در کوچه لیلا نشست

عشق آن شب مست مستش کرده بود

فارغ از جام الستش کرده بود

سجده می زد بر لب درگاه او

پر زلیلا شد دل پر آه او

گفت : یا رب از چه خوارم کرده ای؟

بر صلیب عشق دارم کرده ای ؟

جام لیلا را به دستم داده ای

وندراین بازی شکستم داده ای

خسته ام زین عشق دل خونم نکن

من که مجنونم تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دیگر نیستم

این تو و لیلای تو من نیستم !!

گفت : ای دیوانه ، لیلایت منم

در رگت پیدا و پنهانت منم

سال ها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودمو نشناختی

عشق لیلا در دلت انداختم

صد قمار عشق یک جا باختم

کردمت آواره ی صحرا، نشد

گفتم عاقل می شوی ،اما نشد

سوختم در حسرت یک یا ربت

غیر لیلا برنیامد از لبت

روز و شب اورا صدا کردی ولی

دیدم امشب با منی گفتم بلی

مطمئن بودم به من سر می زنی

در حریم خانه ام در می زنی

حال این لیلا که خوارت کرده بود

درس عشقش بی قرارت کرده بود

مرد راهم باش تا شاهت کنم

صد چو لیلا کشته ی راهت کنم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

ابوالفضل
1 بهمن 90 22:06
ابوالفضل
8 بهمن 90 22:03
پشمالو
29 اردیبهشت 91 18:30
وای دمت گرم دنبالش می گشتم مرسی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به khatere haye man می باشد